صدای سرشار از طراوت «سوگند» و نگاه درخشان «علیرضا» نشانه امیدبخشی از بهبودی آنهاست. اکنون تن سالم و بدون درد این بچههای معصوم، عطر آرامش را در فضای خانه پراکنده و احساسی از یک شادی عمیق را به پدر و مادر هدیه کرده است.
سوگند و علیرضا هر دو با یک نارسایی قلبی به نام تترالوژی فالو (T. F) پا به این دنیا گذاشته و هر دو معصومانه با این بیماری دست و پنجه نرم کردهاند. تعریف علمی این بیماری عبارت است از جابجایی غیرطبیعی دیواره بین بطنی که پیامدهای آن تنگی نفس در هنگام فعالیت، احتمال بروز حملات قلبی پس از صرف غذا و یا گریه کردن کودک است که این همه میتواند به سنکوب و یا تشنج منجر شود.
سوگند اینک شش ساله است. او تنها فرزند پدر و مادر جوانش میباشد. اولین نشانههای بیماری سوگند پیدا شدن کبودی در ناحیه لبها و انگشتان او بود و با گذشت زمان، کم کم مشکلات تنفسی و درد قفسه سینه نیز به سراغش آمد.
شوربختانه وضعیت بد مالی خانواده، مانع از پیگیری معالجات و تشخیص زودهنگام بیماری سوگند شد. با وخیم شدن حال این کودک و مراجعه به مراکز تخصصی، پدر و مادر متوجه شدند که جان فرزندشان به طور جدی در خطر است و قلب سوگند باید سریعا جراحی شود.
اما چرخ زمانه همیشه بر وفق مراد نمیچرخد! پدر سوگند ساکن محله افسریه تهران و یک پارکبان است با درآمد روزانه سیزده هزار تومان. در این شرایطِ گرانی و تورم، عایدی محدود او تنها کفاف مخارج عادی زندگی را داده و ذخیرهای برای هزینههای درمانی سوگند باقی نمیگذاشت. طی این مدت کمکهای مالی پدر بزرگ سوگند تا حدودی به آنان یاری رسانده، اما به هیچ وجه کافی نبوده است.
در این میان، خانواده از طریق مددکاری بیمارستان مدرس به بنیاد همدلان کودک معرفی و تحت پوشش قرار گرفت. با هماهنگیهای صورت گرفته سوگند در بیمارستان شهید مدرس بستری و نهایتا در تاریخ ۲۸ خرداد ماه توسط آقای دکتر حکمت تحت عمل جراحی گذاشتن شانت قرار گرفت که با موفقیت همراه بود. خوشبخنانه این فرشته کوچک با تندرستی بیمارستان را ترک گفت و رنج بیماریش که ممکن بود در صورت عدم جراحی، مشکلات جدی تنفسی برایش ایجاد کند، از بین رفت.
علیرضا کودکی یک ساله است از دیار خراسان. او در خانواده روستایی با حداقل امکانات رفاهی دیده به جهان گشود درحالیکه قلب کوچکش باری از بیماری را در خود جا داده بود.
پدر علیرضا در روستای کوشه شهرستان کاشمر به شغل چوپانی مشغول است و درآمد حاصل از آن نیز بیش از ماهی چهارصد هزار تومان نیست. پدر با این مبلغ ناچیز باید عهده دار هزینههای همسر و دو فرزند دیگر خود نیز باشد؛ که یکی دختری ۱۰ ساله به نام سحر است و دیگری محمد ۵ ساله که او نیز متاسفانه دچار معلولیت ذهنی است.
به همت دوست خوبمان آقای دکتر سادات در شهرستان کاشمر این بیمار کوچک شناسایی و به بنیاد همدلان کودک معرفی شد. طی هماهنگیهای بعمل آمده، علیرضا در تاریخ ۲۷ خرداد در بیمارستان امام رضای مشهد بستری و فردای آن روز با سرپرستی و نظارت آقای دکتر نظافتی تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت. علیرضا به سلامت ترخیص و به روستای خود بازگشت. طی تماسی که با پدر علیرضا داشتیم، با خوشحالی اعلام کرد که حال این پسرک نازنین خوب است و دیگر از کبودی ناخنها و لبها اثری در او دیده نمیشود.
عکس سوگند و علیرضا پس از عمل جراحی در بالا آورده شده است. هزینه جراحی این دو توسط بنیاد همدلان کودک و از محل ذخایر کمکهای مردمی پرداخت گردید. بر خود واجب میدانیم از تمام کسانی که با کمکهای مدوام خود ما را در تامین بودجه لازم برای این جراحیهای مهم یاری رساندند، قدردانی کنیم. همچنین از ملاحظات مددکاری و تلاشهای کادر پزشکی دو بیمارستان شهید مدرس تهران و امام رضای مشهد، که در تخفیف هزینهها و مراقبتهای درمانی این دو کودک معصوم همیار ما بودند بسیار سپاسگزاریم.
اینک زندگی این بچهها لبریز از شوق و شعف کودکانه است. علیرضای کوچولو دیگر میتواند به راحتی شیر بخورد و اولین قدمهای زندگیش را با اطمینان و بدون درد بردارد. سوگند نیز حالا دیگر قادر است پا به پای هم سن و سالان خود بازی کند و در گوش عروسکهایش از قصههای شیرین خود بگوید.
و شاید ما یکی از نابترین لحظات خود را زمانی تجربه کردیم که شنیدیم سوگند پس از جراحی، با همان لحن معصومِ کودکانه زیر لب میگفت: خدایا شکرت که من خوب شدم!
بنیاد همدلان کودک
عکسهای سوگند و علیرضا در بیمارستان