بیبیِ پیرِ امیرحسین آنچنان از ته دل مینالد که هیچ وجدانی نمیتواند از کنارش به راحتی بگذرد. این مادربزرگ سالخورده که اکنون آفتابِ لب بوم است، با صد جور درد و بیماری، ناگزیر قیم نوه هفت ساله خود شده است!
پیرزنِ فرتوت و درمانده، از یک زندگی تلخ و جانکاه سخن میراند... از پدرِ امیرحسین که مدتهاست ناپدید شده و مادری که معتاد است... از طلاق این دو از هم و پیامدِ آن، مصیبت برای فرزندان! او با حسرتی غمبار از برادر امیرحسین میگوید که اکنون در یک مرکز کودکان خیابانی نگهداری میشود... و در آخر، با اشک و آهی سوزناک، از فاجعه سوختن نوه دلبندش، امیرحسین میگوید...
امیرحسین ۲۸ فروردین ۸۵ در روستای دورافتادهای به نام کلاته پیاز، حوالی شهر بجنورد در استان خراسان شمالی به دنیا آمد. متاسفانه وقتی فقط کودک یک و نیم سالهای بیش نبود، بلای آتش به جانش افتاد و در یک حادثه ناگوار از ناحیه سر و دست و شکم دچار سوختگی درجه سه شد. این سوختگی شدید، معلولیت جسمی و حرکتی وی را نیز در پی داشت.
جدایی پدر و مادر و از هم پاشیدگی خانواده از یک سو و وضعیت مالی بسیار اسفبار مادربزرگ از سوی دیگر، موجب شد تا این کودک معصوم با این شرایط سخت سوختگی، مدتها به حال خود رها شود. بالاخره تعدادی از اقوام به داد او رسیدند و امیرحسین را به مراکز خیریه سپردند تا بلکه کار درمانش را پیگیری کنند.
امیرحسین سال گذشته توسط یکی از این مراکز، به بنیاد همدلان کودک معرفی و سریعا تحت پوشش قرار گرفت. با هماهنگی کمیته درمان همدلان و همکاری موسسه زنجیره امید، انجام جراحی ترمیمی وی که پروسهای زمانبر و چندمرحلهای است، آغاز گردید.
در نخستین قدم، پس از حضور امیرحسین در کلینیک تخصصی و معاینات کامل، او در تاریخ ۲۲ مهر ۹۱ در بیمارستان ولیعصر تهران توسط پروفسور برنارد پوی جراحی شد. دومین عمل جراحی نیز در آذرماه همان سال صورت گرفت. در تاریخ ۷ شهریور ۹۲ امیرحسین بار دیگر در کلینیک دکتر فتحی حاضر شد و همان روز در بیمارستان ولیعصر بستری و نهم شهریور توسط دکتر فتحی تحت عمل جراحی قرار گرفت.
امروز بعد انجام سه جراحی، آثار مثبت در چهره امیرحسین پدیدار شده است. علائم سوختگی در دست و صورت و گردن وی تا حدود زیادی ترمیم شده؛ اما هنوز باید برای مدت طولانی تحت درمان و مراقبت باشد. متاسفانه پیش از این، به دلیل وحشت بچهها از صورت سوخته امیرحسین، مسئولین مدرسه از ثبت نام او امتناع میکردند. اما الان شرایط تغییر کرده و در مقایسه با قبل، چهرهاش به طور محسوسی ترمیم شده و بهبود یافته است. عکس فوق، وی را بعد از جراحی اخیر در بیمارستان نشان میدهد.
در حال حاضر، امیرحسین با بیبیاش در یک منزل کوچک استیجاری با کمترین امکانات رفاهی زندگی میکنند. تنها منبع درآمد مادربزرگ یارانه هاست و زندگیاش با کمکهای پراکنده خیرین به سختی میچرخد. این مادر پیر چه غریبانه با تلخندی برایمان میگفت که دکترِ امیرحسین امر کرده که غذاهای خوب و مقوی برایش درست کنم، اما نمیداند من لنگ نان شبم هستم... بخدا من از این کودک خجالت میکشم که از من خوراکی میخواهد و من حتی نمیتوانم برایش یک بستنی چوبی بخرم!
دیگر چه میتوان گفت؟!
«آی عشق! آی عشق!
چهره آبیات پیدا نیست...»
کمیته درمان بنیاد همدلان کودک