شاید بتوان چشمها را شست... شاید بشود جور دیگر دید... آری سهراب جان! باید امیدوار بود تا روزی در نگاه ما «گل شبدر» دیگر از «لاله قرمز» کم نیاورد!
به طور حتم میتوان گفت یکی از بزرگترین عطایای زندگی، داشتن چشمهایی بینا و سالم است؛ چشمهایی که بتوان با آن طلوع و غروب خورشید را به تماشا نشست و از شکوه آن لذت برد. ولی با تاسف، شاهد روزگار سختِ سه دختر نازنین از سه شهر غربی کشور بودهایم که چشمانشان به مرور رو به تاری میرفت. این سه عزیز هر یک در محرومیتی مثال زدنی به دنیا آمده و در همان شرایط نامساعد، به سختی بزرگ شدهاند. آنان از طریق دوستان ما در استانهای همدان، کرمانشاه و کردستان به بنیاد همدلان کودک متصل شدند.
«فاطمه» در بیست آذر هشتاد در شهرستان ملایر چشم به جهان گشود؛ ولی متاسفانه چشمانش سو و بینایی کافی نداشت. مشکل فاطمه ارثی است؛ خواهرش نیز به این بیماری مبتلا و مادر او نیز دیر زمانی است که از ضعف شدید بینایی در رنح و عذاب به سر میبرد. از بخت بد، فاطمه در خانهای متولد میشود که پدر به درد خانمانسوز اعتیاد گرفتار است و در این وضعیت، هیچ اقدامی برای رفع این همه مشکل خانواده نمیکند. این دختر ۱۲ ساله که با ضعف شدید بینایی دست به گریبان بوده، از آبانماه ۹۱ تحت پوشش بنیاد همدلان کودک قرار گرفته است. در آن زمان پس از معاینات کامل، به منظور ثابت نگه داشتن نمره چشم، عینک و لنز تجویز گردید که توسط بنیاد برایش تهیه شد.
اما فاطمه در مهرماه سالجاری با مشکل حاد پارگی شبکیه چشم مواجه گردید. با توجه به اورژانسی بودن شرایط، کمیته درمان همدلان به سرعت تمام هماهنگیهای لازم برای انتقال وی به تهران و جراحی فوری او را ترتیب داد. بدین صورت، فاطمه در ۲۳ مهرماه توسط آقای دکتر محمودی در کلینیک نوین دیدگان عمل شد و نتیجه موفق این جراحی، چشم او را از خطر نابینایی نجات داد. کل هزینههای عمل که با مساعدت پزشک جراح به نصف تقلیل یافت، برابر با ۲ میلیون تومان شد و این رقم توسط دوستان پرمهر ما در موسسه خیریه پابلی خلعتبری پرداخت گردید.
دختر دیگر «روشنا» است که چشمان او از حادثهای تلخ دچار مصدومیت گردید. او در بیست و یک دی هشتاد در یکی از روستاهای اطراف پاوه به دنیا آمد. روشنا در همان اوان کودکی به علت فرورفتن چوب در چشمش و ضربه حاصل از آن دچار صدمه فراوان در این عضو شد. او یک بار در بیمارستان امام خمینی شهر کرمانشاه مورد عمل قرنیه چشم قرار گرفت که نتیجه مطلوبی از آن حاصل نشد. در این مدت، فقر شدید خانواده به هیچ وجه امکان تامین مالی برای عمل جراحی مجدد را فراهم نساخت. بیکاری شش ماهه پدر و ناراحتی کلیه مادر، این خانواده را در شرایط بسیار بد اقتصادی قرار داده است.
پس از معرفی روشنا به این بنیاد، طی هماهنگی با بیمارستان فارابی، این دختر عزیز توسط آقای دکتر رجبی مورد عمل جراحی چشم قرار گرفت. در طی این عمل، بخشی از مشکل روشنا حل شد؛ لیکن معالجه چشم وی تحت نظر کمیته درمان همدلان ادامه خواهد یافت. با مساعدت مددکاری بیمارستان، کل هزینه لنز و مخارج جراحی حدود چهارصد هزار تومان گردید که توسط بنیاد همدلان کودک پرداخت شد.
اما «کوثر» متولد ششم شهریور هشتاد و سه در شهرستان جوانرود است. او از بدو تولد مبتلا به انحراف چشم بوده و در طی این ۹ ساله برای درمان وی هیچ اقدامی صورت نگرفته است. پدر او به شغل کارگری اشتغال دارد و دو سال است که اقساط عقب افتاده بانکی دارد. او خانواده شش نفرهاش را در یک خانه روستایی بسیار قدیمی با کمترین امکانات رفاهی جا داده و به سختی زندگیشان را اداره میکند.
کوثر از سوی موسسه خیریه حضرت رسول روانسر به بنیاد همدلان کودک معرفی شد. پس از تعیین وقت، او در تاریخ ۱۰ آذرماه در کلینیک نوین دیدگان و توسط آقای دکتر عامری تحت عمل جراحی قرار گرفت. هزینه واقعی این عمل معادل سه میلیون بوده که پس از مساعدت پزشک جراح به ۵. ۱ میلیون تومان کاهش یافت. این مبلغ از صندوق همدلان کودک و از محل مشارکتهای مردمی پرداخت شد.
به امید روزهای روشن... روزهایی که این سه نوگُلِ زندگی بتوانند آبی شفاف آسمان را دریابند و پرواز مرغان مهاجر را در افقِ دوردست به نظاره بنشینند.
کمیته درمان بنیاد همدلان کودک