قصه خوانی در بیمارستان قلب شهید رجایی آذر 97


قصه خوانی در بیمارستان قلب شهید رجایی آذر 97
شب می شکند در حضور هزاران شب تاب
 
روز دوشنبه ۱۹ آذرماه سال ۹۷ را روي تقويمم علامت مي زنم تا يادم بماند روزهايي را كه زيستم، روزهايي را كه نفس كشيدنم روي اين كره خاكي ارزشمند بود و باز هم توانستم گل زيباي لبخند را بر روي لبان خشكيده كودكاني بنشانم كه بهاي سنگيني دارد ضربان قلب شان و نفس كشيدن شان.......
 
باز هم روز وعده ديدار خاله درنا،  دكتر قرقري، دستيار دكتر قرقري و برفي جون با كودكان بیمارستان قلب شهید رجایی فرا رسيد.
 
 
قدم به بخش داخلي قلب كه گذاشتند با چهره معصوم كودكان صورتي پوش و آبي پوش بخش روبرو شدند، چهره هايي كه نشان از دردي داشت كه فراتر از تحمل جثه كوچك شان بود.... اما با ديدن بچه هاي قصه خواني، برق شادي در چشمان معصوم شان درخشيدن گرفت و گل لبخند و اميد بر لبانش نقش بست. بچه ها با اجراي قصه «حسني نگو يه دسته گل»، خواندن شعرهاي كودكانه و خواندن كتاب «چه خوب كه هشت پا نيستي» شوري آفريدند مثال زدني......
 
 
دختركان و پسركان معصوم كه تا ساعتي قبل بي حال و رمق بر روي تخت ها درازكشيده بودند، يكي يكي به جمع شادي آفرينان پيوستند.... اين بار مادرها نيز به هيجان آمدند و قطاري درست شد از كودكان، مادران و بچه هاي گروه قصه خواني و همخواني شعر «ترنم قشنگه»......
 
 
در گوشه اي سالن اشك شوق در چشم دكترها و پرستارهاي مهربون بخش به ميهماني آمد و خستگي هاي شبانه روزي مراقبت از كودكان دردمند به يكباره از تن شان رخت بربست، چقدر بر سر ذوق آمده بودند و ناخودآگاه لب شان گشوده شد به زمزمه كردن شعرها همراه با بچه هاي گروه. كار بچه ها در بخش داخلي با پذيرايي كنجد عسلي بين همه حاضران در بخش به پايان رسيد.
 
 
ايستگاه بعدي بخش جراحي قلب بود، اجراي قصه «ترب پربركت» آغازگر جنگ شادي در اين بخش بود و در ادامه كتاب خواني، شعرخواني و تنبك نوازي.... حس و حال خوبي با حضور بچه ها در بخش ايجاد شد و بچه ها را محو تماشاي اين شور و هيجان كرد و مادران خوشحال از لبخندي كه بر لبان گل هاي نوشكفته شان نشسته بود. پذيرايي از حاضران پايان بخش برنامه بود و گروه قصه خواني خوشحال از اين كه باز هم در انجام رسالت شان موفق بودند، بخش داخلي و جراحي قلب را ترك كردند تا روزي ديگر و ديداري ديگر ....
 
 
به امید سلامتی همه کودکان جهان
 
راستي جای دوستانی كه نبودند در اين شور آفريني سبز بود...